- گردنه بند
- دزدی که راه گردنه ها را بندد و مسافران را غارت کند گردنه بر
معنی گردنه بند - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیوری که زنان به گردن خود ببندند، گلوبند
آنچه که بدان گردن را بندند، رشته ای مزین بگوهر ها (اصلی یا بدلی) که برای زینت بر گردن آویزند گلوبند عقد سمط
((~. بَ))
فرهنگ فارسی معین
پیرایه ای معمولاً از سنگ ها یا فلزهای قیمتی که آن را خانم ها به گردن می آویزند، گلوبند
راه بر گردنه بند
دزد سرگردنه راهزن گردنه بند
آنکه گره ببندد، تکمه، برای مثال نقاب گل کشید و زلف سنبل / گره بند قبای غنچه وا کرد (حافظ - ۲۶۸)
آنکه گره ایجاد کند، آنکه مشکلی در امری پدید آرد مقابل گره گشا، تکمه دگمه گره: نقاب گل کشید و زلف سنبل گره بند قبال غنچه وا کرد. (حافظ)، کمر بند شلوار
آنکه پهلوانان را بند کند دلیر شجاع: چون برآیین نشسته بود بر او آن شه گرد بند شیر شکر... (فرخی)